خانوادگی

این انیمیشن(بیکلام و بدون دیالوگ) در مورد یک گربه منزوی است که وقتی خانه‌اش در اثر سیلی بزرگ ویران می‌شود، پناهگاهی در یک قایق پر از گونه‌های مختلف حیوانات پیدا می‌کند و مجبور است علیرغم تفاوت‌هایشان با آن‌ها همکاری کند. در این میان آن‌ها به زودی با چالش‌ها و خطرات سازگاری با این دنیای جدید و متفاوت روبرو می‌شوند و…

موسی شاهزاده مصر، ، از اصالت واقعی و عبری خود و مأموریت الهی ش برای نجات قوم یهود، آگاهی می یابد.

در مورد یک ماهیگیر دلشکسته به نام ژوائو است که پنگوئن تنهایی را پیدا کرده و از نشت نفت در اقیانوس نجات می‌دهد. حال میان پنگوئن و ماهیگیر دوستی عمیقی شکل می‌گیرد که...

فرانسه، سال 1941. نوجوانی بنام آوریل به همراه گربه‌ی سخن‌گویش ماموریتی را برای پیدا کردن پدر و مادر گمشده اش آغاز میکند.

یک داستان رازآلود و هیجان انگیز که در کوچه ها و بر بام خانه های پایتخت فرانسه، پاریس رخ می دهد.

«تن تن»، خبرنگار جوان بلژیکی، اینبار به همراه کاپیتان «هادوک» درگیر ماجرای راز یک کشتی غرق شده ی قدیمی و محموله ی مخفی اش میشود که توسط جد کاپیتان هادوک هدایت می شده. اما کس دیگری هم در جستجوی این کشتی است...

"تیمون" میمون آفریقایی و "پومبا" گراز داستان اصلی "شیر شاه" را از دید خود تعریف می کنند...

داستان این فیلم در ارتباط با جان دولیتل میباشد که قادر است با حیوانات صحبت کند. در این قسمت از سری فیلم های دکتر دولیتل ,حیوانات جنگل بدنبال دکتر میاییند و از او درخواست میکنند تا جنگل آنها رو از نابودی نجات دهد و دکتر سعی میکند تا با تربیت یک خرس سیرک نسل نوع خواصی از خرس ها را نجات دهد

مقر ذهنی رایلی نوجوان ظاهرا در حال تخریب ناگهانی است تا جایی برای چیزی کاملاً غیرمنتظره باز شود: احساسات جدید! شادی، غم، خشم، ترس و انزجار، که مدت‌هاست یک عملیات موفقیت‌آمیز را انجام داده‌اند، مطمئن نیستند که وقتی اضطراب ظاهر می‌شود چه احساسی داشته باشند. و به نظر می رسد که او تنها احساس جدیدی نیست که آنها باید با آن مواجه شوند!

دجان دلیتل در کودکی قادر بود با حیوانات صحبت کند. اما پدرش مخالف این کار بود و جان استعداد یگانه‎اش را به فراموشی می‎سپارد. سال‎ها می‎گذرد و جان پزشک موفقی می‎شود. او روزی سگی را زیر می‎گیرد و ناگهان استعدادش را باز می‌‎یابد و چندی بعد آن حیوان را نجات می‎دهد و به خانه‎اش می‎برد. شهرت او همه جا می‎پیچد و گروهی از حیوانات بیمار جلوی خانه‎اش صف می‎کشند و…

داستان پسرکی یتیم به نام ایگز است. کار او جمع آوری زباله و بردن آنها به غار در خارج شهر می باشد. روزی هیولایی مخوف در غار دوستان ایگز را به گروگان میگیرد و ایگز در تلاش است تا آنها را از دست این هیولا نجات دهد.

“آنا فیتزجرالد” یازده ساله “کمپل الکساندر” وکیلی موفق را استخدام می‌کند تا در مقابل اصرار مادرش مبنی بر اهدای کلیه خود به خواهر بزرگترش دفاع کند. “کمبل” متوجه می شود که “کیت” خواهر بزرگتر او سالهاست با بیماری سرطان خون مواجه است و…

«جیمز»، پسرک یتیم را می فرستد تا با خانواده ای بدجنس زندگی کند. او به درون یک هلوی بسیار بزرگ می خزد و در آن با حشراتی سخن گو دوست می شود و آنان در طی سفر با ماجراهای عجیب و غریب و پرحادثه ای رو به رو می شوند و به این ترتیب «جیمز» بر ترس های درونی خود غلبه می کند...

سلستین یک موش جوان است که در زیرزمین جوندگان زندگی می کند. در یتیم خانه ای که او زندگی می کند سرپرستشان داستان های ترسناکی در مورد خصلت و ماهیت شیطانی خرس ها می گوید، هرچند که سلستین از واقعیت ماجرا شک دارد...

وقتی پدر و مادرش باید برای کار به خارج از شهر بروند، دنیس با آقا و خانم ویلسون می ماند. او آقای ویلسون را دیوانه می کند، اما او فقط سعی می کند کمک کند، حتی برای دزدی که به شهر رسیده است.

اسپن “Ash Lad”، یک پسر کشاورز فقیر، با تلاش های بی باکانه به همراه برادرانش برای نجات شاهزاده خانم از دست ترول ظالم اقدام میکند تا از این راه پاداش بگیرد و مزرعه خانواده خود را از خرابی نجات دهد.

یک آشپز جوان برای رسیدن به رویای خود، یعنی سر آشپز شدن در یک رستوران معتبر شهر، فرار می‌کند

مالفیسنت به یک قلعه قدیمی بزرگ سفر می کند تا عروسی آئورورا جوان با شاهزاده فیلیپ را جشن بگیرد. در آنجا، او با مادرشوهر آینده آرورا - یک ملکه همکار که نقشه ای فریبنده برای از بین بردن پری های سرزمین طراحی می کند، ملاقات می کند. مالفیسنت به امید اینکه بتواند او را متوقف کند، با یک جنگجوی کارکشته و گروهی از طردشدگان به نیروها می پیوندد تا با ملکه و ارتش قدرتمندش نبرد کنند.